English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1013 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
adds U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
You can call me at ... [phone no.] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Could you clarify that for me? U می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
lonelier U تنها
solos U تنها
loneliest U تنها
solo U تنها
lonely U تنها
solitary U تنها
by it self U تنها
single-handed U تنها
siolus U تنها
exclusive U تنها
by one,s self U تنها
solus U تنها
just U تنها
merest U تنها
mere U تنها
by yourself U تنها
out in the cold <idiom> U تنها
single U تنها
solitarily U تنها
recluse U تنها
by oneself U تنها
recluses U تنها
lone U تنها
only U تنها
single line U خط تنها
unique U تنها
unaccompanied U تنها
uniquely U تنها
sole U تنها
alone U تنها
soles U تنها
single handed U تنها
soles U تنها انحصاری
leave alone U تنها گذاردن
asides U صحبت تنها
aside U صحبت تنها
singly U تنها انفرادا
sole U تنها انحصاری
soles U شالوده تنها
fly by the seat of one's pants <idiom> U دست تنها
strands U تنها گذاشتن
single U تنها یک نفری
he alone went U تنها اورفت
strand U تنها گذاشتن
lone electron U الکترون تنها
sole argument U تنها دلیل
to pull a lone oar U تنها کارکردن
read only U تنها خواندنی
single haneded U دست تنها
soli U تنها خوانان
sole U شالوده تنها
lonesome U تنها وبیکس
bread alone U تنها نان
Do not leave me alone. U من را تنها نگذار.
wirte only U تنها نوشتن
bare handed U دست تنها
to reckon with out one's host U تنها به قاضی رفتن
adhoc U تنها به این منظور
to live to oneself U تنها زندگی کردن
but U نه تنها بطور محض
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
monological U تنها سخن گو خودگووخودشنو
To go alone to the judge . <proverb> U تنها به قاضى رفتن.
lonely hearts U تنها و جویای همدم
not only he came but U نه تنها امد بلکه
out of pure mischief U تنها از روی بدجنسی
leave in the lurch <idiom> U دست تنها گذاشتن
lone pair electron U زوج الکترون تنها
zoon U تنها محصول یک نطفه واحد
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
baring the king U تنها کردن شاه شطرنج
lip service <idiom> U تنها زبونی موافقت کردن
one-track mind <idiom> U تنها به یک چیز فکر کردن
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
Come along and keep me company. U بامن بیا تا تنها نباشم
photon U تنها یک الکترون تابش شود
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
endorsement in blank U فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
i did it only for your sake U تنها به خاطرشما این کار را کردم
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
live out of a suitcase <idiom> U تنها بایک چمدان زندگی کردن
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
ease off U شل کنید
say no more U بس کنید
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
HD U ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
wait a second U تامل کنید
i say U نگاه کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
recive U مصرف کنید
keep at it U مداومت کنید
oyez U گوش کنید
leontief table U نگاه کنید به :
push the door to U در راپیش کنید
make a hurry U عجله کنید
oyez U توجه کنید
move out U حرکت کنید
vide infara U را نگاه کنید
hurry up U عجله کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
suppose U فرض کنید
caution U توجه کنید
deleted U حذف کنید
cautions U توجه کنید
delete U حذف کنید
attention to orders U توجه کنید
repeats U تکرار کنید
repeat U تکرار کنید
dele U پاک کنید
cautioned U توجه کنید
cautioning U توجه کنید
supposes U فرض کنید
supposing U فرض کنید
deleting U حذف کنید
hold hard U صبر کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
deletes U حذف کنید
accelerando کم کم تند کنید
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
mayday U خطر کمک کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
sus.per coll U حلق اویزش کنید
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
supra U ببالا نگاه کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
maydays U خطر کمک کنید
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
NB U خوب دقت کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a little U کمی صبر کنید
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
avast U ایست توقف کنید
trail U هدف را تعقیب کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
chains U مراجعه کنید به CATENA
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
opened U مروحه را باز کنید
opens U مروحه را باز کنید
wait a second U یک خرده صبر کنید
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
chain U مراجعه کنید به CATENA
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
infile U به ستون دو حرکت کنید
out with him U اورا بیرون کنید
open U مروحه را باز کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
observe silence U سکوت را رعایت کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com